🔴نویسنده، دفتری
را که از فیلسوف آلمانی،
امانوئل کانت، هدیه گرفتهبود،
گشود و شروع کرد به نوشتن.
🔴راهبی سرخجامه بر فراز
قلههای سپیدپوش هیمالیا
چرخی را با دستش
گَرداند.
🔴 مسلمانِ
سپیدجامهای، در
کنارِ مکعّبِ سنگیِ
سیاهرنگِ مقدسی که
وسط شهر مکه ساخته شده،
ایستادهبود؛ سپس از کمر خم شد.
سَرِ او مسیری از یک دایره را پیمود.
🔴دانشآموزی که در شهرِ مدرنِ
تهران، هنرجوی انیمیشن بود، زیرِ
جملهای از کتابِ درسیاش خط
کشید، که نوشتهبود، حرکتها
در مسیرهای دایرهایشکل
رُخ میدهند.
🔴استاد
فلسفهی
دانشگاه تهران،
وقتی داشت فارابی را
درس میداد، با ماژیکش
یک دایرهی قرمز روی تختهی
سفید کلاس کشید و گفت: فلک
از شوقِ مافوقش حرکت میکند؛
دایره نمادی از این حرکتِ
شوقی است.
🔴جهانگَردی
که از مغربزمین
آمدهبود، به دایرهی
سرخی که وسطِ پیشانی
مرد هندو، مانندِ چشمِ سوم،
باز شدهبود، خیره شد؛ درحالی
که دایرهی سرخِ خورشید از
افق پایین میرفت.
🔴 یک
باستانشناس،
کلاهخود سربازی
را از زیر خاک بیرون
آورد. حفرهای که بهشکل
دایره روی کلاهخود را خالی
کردهبود، خبر از عبور گلوله میداد.
🔴 نویسنده در پایان جملهاش نقطهای
گذاشت، که اگر آن را زیر ذرّهبین بگذاریم،
بهشکل یک دایرهی سیاهرنگ دیده میشود.
- ۰۱/۰۹/۱۷